دیر باریدی باران
دیر باریدی باران....دیر
من در جهنم نبودن کسی خشکیده ام
- ۰ نظر
- ۳۰ خرداد ۹۴ ، ۱۹:۵۹
دیر باریدی باران....دیر
من در جهنم نبودن کسی خشکیده ام
عاشق که می شوی؛
لالایی خواندن هم یاد بگیر !
شبهای باقیمانده ی عمرت به این سادگی ها صبح نخواهد شد....
وسطِ کوچه
.. مانده اَم تنهــــــــا ;
با من انگار خانه هــاقهـــــــــرند ;
ای بُن بست هــــــایِ توو در توو ;
دوستانم کجایِ این شهــــــــرَنــد . .
.؟؟!
آزارم می دهی …
به عمد …
اما من آنقدر خسته ام , آنقدر شکسته ام که هیچ نمی گویم …
حتی دیگر رنجیدن هم از یادم رفته است ..
از تـو در دلـم بهـارهـا مانده است و بـر سـرم زمستان هـا
گــرمـــی نــگــاه تــو!
ســردی کـــلــام ِ مــن،!
شــایـد آغـاز یـک زندگی ولــرم بـاشــد ...
من از این درد بنا نیستـــــ شکایتـــــ بکنمـ
ترسمـ این استـــــ بــــه دورے تو عادتـــــ بکنمـ
مدتے میشود از کربــــ بلا محروممـ
چه قدر چیزے نگویمــ و رعایتـــــ بکنمـ
بــــه پر پارچه اے که بــــه حسینیه زدند
گله دارمـ گله امـ را بــــه علامتـــــ بکنمـ
پسر فاطمه انگار که قهرے بامنــ
رو مگردان تو زمانے که سلامتـــــ بکنمـ
زودتر.کارے بکن که اربعین نزدیکــ استــــ
قصدمـ.این نیستـــــ بــــه کار تو.دخالتـــــ.بکنمـ
نه حرمـ رفته امـ و نه سفرے در راه استـــــ
بین زوار تو احساســــ خجالتـــــ بکنمـ
حرف حرف تو ولے راضے نشو آقاجان
بــــه رفیقمـ که حرمـ رفته حسادتـــــ بکنمـ
پ.ن: بازم وعده هایی که آدمو هوایی میکنه ... !
عشق
یعنی دل به دل گره زدن آنطور که با دندان هم باز نشود!
دوست داشتن یعنی
دل به دل گره زدن آنطور که بعد از کلی کلنجار رفتن با ناخن شاید باز
شود!
... آنطور که تو دوستم داشتی، نه به دندان نیاز بود و نه به ناخن، کافی
بود باد بوزد تا گره ها باز شوند!
نـفـس هــایـــم بــه نـگاه تــو بنـد است
دستـت را روی قــلبـــم بـگـذار
آرامــشــی مـیخــواهــــم از جنــس
نــگاهــت
·٠•●❤ ❤●•٠·