گــرمـــی نــگــاه تــو! ســردی کـــلــام ِ مــن،!
گــرمـــی نــگــاه تــو!
ســردی کـــلــام ِ مــن،!
شــایـد آغـاز یـک زندگی ولــرم بـاشــد ...
- ۰ نظر
- ۱۰ دی ۹۳ ، ۱۱:۴۱
گــرمـــی نــگــاه تــو!
ســردی کـــلــام ِ مــن،!
شــایـد آغـاز یـک زندگی ولــرم بـاشــد ...
من از این درد بنا نیستـــــ شکایتـــــ بکنمـ
ترسمـ این استـــــ بــــه دورے تو عادتـــــ بکنمـ
مدتے میشود از کربــــ بلا محروممـ
چه قدر چیزے نگویمــ و رعایتـــــ بکنمـ
بــــه پر پارچه اے که بــــه حسینیه زدند
گله دارمـ گله امـ را بــــه علامتـــــ بکنمـ
پسر فاطمه انگار که قهرے بامنــ
رو مگردان تو زمانے که سلامتـــــ بکنمـ
زودتر.کارے بکن که اربعین نزدیکــ استــــ
قصدمـ.این نیستـــــ بــــه کار تو.دخالتـــــ.بکنمـ
نه حرمـ رفته امـ و نه سفرے در راه استـــــ
بین زوار تو احساســــ خجالتـــــ بکنمـ
حرف حرف تو ولے راضے نشو آقاجان
بــــه رفیقمـ که حرمـ رفته حسادتـــــ بکنمـ
پ.ن: بازم وعده هایی که آدمو هوایی میکنه ... !
عشق
یعنی دل به دل گره زدن آنطور که با دندان هم باز نشود!
دوست داشتن یعنی
دل به دل گره زدن آنطور که بعد از کلی کلنجار رفتن با ناخن شاید باز
شود!
... آنطور که تو دوستم داشتی، نه به دندان نیاز بود و نه به ناخن، کافی
بود باد بوزد تا گره ها باز شوند!
نـفـس هــایـــم بــه نـگاه تــو بنـد است
دستـت را روی قــلبـــم بـگـذار
آرامــشــی مـیخــواهــــم از جنــس
نــگاهــت
·٠•●❤ ❤●•٠·
تو پریشان می کنی، "نخ به نخ" ، موهایت را
و من به آتش می کشم، "نخ به نخ" سیگارهایم را.....
و این، شباهتِ متفاوتِ میانِ ماست!!!!!!
بُـرو!
تَـرس اَز هـیـچ چـیـز نَـدآرَم...!
وَقـتـی کِـه یَـقـیـن دآرَم بـیـشـتَـر اَز مَـن هـیـچـکَـس دوسـتَـت نَـخـوآهَـد دآشـت...
بـیـشـتَـر اَز مَـن کَـسـی طـآقَـتِ کَـم مَـحَـلـی هـآیَـت رآ نَـدآرَد...
بُـرو!
تَـرس بَـرآیِ چِـه؟
وَقـتـی مـیـدآنَـم یِـک روز تُـف مـی اَنـدآزی بِـه رویِ تَـمـآمِ آنـهـآیـی کِـه بِـه خـآطِـرِشـآن
مَـن رآ اَز دَسـت دآدی . . .
آرام آرام شب می شود...
و
دوباره شسته می شود، نقاب خندان چهره ام، با اشک هایی دانه دانه....
و من، تا طلوع خورشید فردا، وقت دارم، خودم باشم!!!!!!!!!
نماز که می خوانم، فرشته های بالای سرم عزا می گیرند که چه کنند!
"ایاک نعبد" را، جزء عباداتم بنویسند، یا دروغ هایم!!!!!
آنها خوب می دانند، "من"، "تو" را هم می پرستم...
گاهی
هوس میکنم
در آغوشت حل شوم !
باهمه ی سردی ات
هنوز
برایم، گرمترین، حس دنیایی
هر شب، هم آغوشم با "خیالی" که بوی "تنت" را می دهد....
تو، اما....
هم آغوش "تنی"، که بوی "خیالم" را هم نمی دهد!
وااااااااااااااااااااااااااای!
به جنونم می کشاند، این اندیشه، هر شب!!!!