تو پریشان می کنی، "نخ به نخ" ، موهایت را
تو پریشان می کنی، "نخ به نخ" ، موهایت را
و من به آتش می کشم، "نخ به نخ" سیگارهایم را.....
و این، شباهتِ متفاوتِ میانِ ماست!!!!!!
- ۰ نظر
- ۲۵ آبان ۹۳ ، ۰۵:۲۳
تو پریشان می کنی، "نخ به نخ" ، موهایت را
و من به آتش می کشم، "نخ به نخ" سیگارهایم را.....
و این، شباهتِ متفاوتِ میانِ ماست!!!!!!
بُـرو!
تَـرس اَز هـیـچ چـیـز نَـدآرَم...!
وَقـتـی کِـه یَـقـیـن دآرَم بـیـشـتَـر اَز مَـن هـیـچـکَـس دوسـتَـت نَـخـوآهَـد دآشـت...
بـیـشـتَـر اَز مَـن کَـسـی طـآقَـتِ کَـم مَـحَـلـی هـآیَـت رآ نَـدآرَد...
بُـرو!
تَـرس بَـرآیِ چِـه؟
وَقـتـی مـیـدآنَـم یِـک روز تُـف مـی اَنـدآزی بِـه رویِ تَـمـآمِ آنـهـآیـی کِـه بِـه خـآطِـرِشـآن
مَـن رآ اَز دَسـت دآدی . . .
یاران به بسم الله گفتن رد شدند از رود من ختم قرآن کردم و مغلوب گردابم
آرام آرام شب می شود...
و
دوباره شسته می شود، نقاب خندان چهره ام، با اشک هایی دانه دانه....
و من، تا طلوع خورشید فردا، وقت دارم، خودم باشم!!!!!!!!!
نماز که می خوانم، فرشته های بالای سرم عزا می گیرند که چه کنند!
"ایاک نعبد" را، جزء عباداتم بنویسند، یا دروغ هایم!!!!!
آنها خوب می دانند، "من"، "تو" را هم می پرستم...
گاهی
هوس میکنم
در آغوشت حل شوم !
باهمه ی سردی ات
هنوز
برایم، گرمترین، حس دنیایی
هر شب، هم آغوشم با "خیالی" که بوی "تنت" را می دهد....
تو، اما....
هم آغوش "تنی"، که بوی "خیالم" را هم نمی دهد!
وااااااااااااااااااااااااااای!
به جنونم می کشاند، این اندیشه، هر شب!!!!
مات ردّ پاهای جا مانده بر روی برفها شده ام!
دلگیرم از
روزهای برفی....دلگیرم....
این روزها به رخم می کشند، گذر عابرانی را که
هیچ
کدامشان "تو" نبودی