عشق و هوس
من نه عاشقم
و نه محتاج نگاهی که بلغزد بر من ؛
من خودم هستم و تنهایی یک حس غریب،
که به صد عشق و هوس می ارزد
- ۰ نظر
- ۱۸ تیر ۹۴ ، ۱۴:۲۲
من نه عاشقم
و نه محتاج نگاهی که بلغزد بر من ؛
من خودم هستم و تنهایی یک حس غریب،
که به صد عشق و هوس می ارزد
ﭼﻮﻥ ﺳﺎﻋﺖ ﺷﻨﯽ ﺍﺯ ﮬﺮ ﻃﺮﻑ ﻧﮕﺎﮦ ﮐﻨﯽ . .
ﺩﺍﺭﻡ
ﻓﺮﻭ
ﻣﯽ
ﺭ
ﯼ
ﺯ
ﻡ
دیدی وقتی یه بادوم تلخ میخوری؟!!!
سریع بعدش چنتا بادوم شیرین میخوری تا تلخیش از بین بره!
تو دیگه لذتی از بادوم های شیرین نمیبری!
فقط میخوای اون تلخی رو فراموش کنی!
وقتی هم که اون تلخی تموم شد...
دیگه میترسی بادوم بخوری!
که نکنه دوباره تلخ باشه!!!
عشق مثل اون بادوم تلخه!
بعدش با آدمای زیادی میریا!!!!
ولی فقط برای فراموش کردن اون!
بعدش هم دیگه میترسی عاشق شی!
در اصل آدما فقط یه بار عاشق میشن!
از اون به بعدش یا از هوسِ...
یا از اجبارِ تنهایی!!!!!
نخواست باور کنه اینو که رسم روزگار اینه
کـــــه تنها همدم شبــ هاش یــه مشتــ آهنگــ غمگینه
کـــــه عشقش جــــا زد و رفتــــ و از ایــــن غمگین تــرم مــیشه
بآورتـــ بِشَود یآ نـﮧ
روزﮮ مـﮯ رسُد کـﮧ دِلَتــ برآﮮ هیچ کَس؛
بـﮧ اَندآزه ﮮ مَـטּ تَنگــ نَـפֿوآهَد شُد
برآی نِگآه کَردَنمـــ
כֿـَندیدنمـــ
اَذیتـــ کردَنمــــ
برآی تَمآم لَحظآتـﮯ کـﮧ دَر کـ ـنارَم دآشتی
روزﮮ خوآهد رسید کـﮧ در حَسرَت تِکرآر دوبآره مَـטּ خوآهـﮯ بود
می دآنم روزﮮ کـﮧ نبآشَم "هیچکَس تکرآر مـטּ نخوآهد شُد
دنبـال ”
مخاطـبــــ خـاص ” نــوشته هـایـم نــباشید !
ارزش ” خــاص بــودن ” را نداشتــــــ ….